علیرضا رئیسی، معاون وزیر بهداشت گفت: اعلام آمادگی میکنیم که به آمریکا برای مهار و کنترل کرونا کمک کنیم.
……………………………………………….
چند نکته مهم در همین یک جمله معاون وزیر نهفته است.
اول
کسی می تواند پله های ترقی را در سیستم اداری ایران طی کند که درجه بالایی از حماقت را پرکرده باشند.
دوم
معمولا سیاستمداران اگر از پروپگاندا هم استفاده می کنند در تلاش برای ایجاد یک جو عمومی در راستای یک منافعی است در صورتی که اینگونه جملات دلقکوار هیچ نفع و سودی ندارد.
در آخر هم فکر کنم این فرد به عاقبت کنیزک و خر خاتون دچار شود چون درست است بعضی از حماقت ها موجبات ترقی و رشد اداری در ایران می شود اما نه دیگر در این حد!!!
وضعیت اسفناک اعلام کرونا ، مهار و کنترل این بیماری موجبات قرنطینه کامل کشور از سوی همسایگان شده است و آمار مبتلایان و مرگ و میر بیداد می کند بعد تو می گویی که
اعلام آمادگی میکنیم که به آمریکا برای مهار و کنترل کرونا کمک کنیم.
خلاصه داستان:
در دفتر ششم مثنوی معنوی ، داستان خاتون و کنیزک خالی از لطف نیست. داستان چنین است که خاتون، کنیزی دارد که در پنهان با خر او شهوت می راند و روال کار، به این صورت بوده است که کنیزک در انبار خانه، کدویی را در قضیب خر می کرد تا از اندازه ای معین دخول ننماید خاتون که متوجه لاغر شدن روز به روز خرش می شود در پی علت آن بر می آید تا اینکه روزی بر حسب تصادف، از پشت در انباری صحنه جماع خر و کنیزک را می بیند اما در این میان متوجه ی کدو بر قضیب خر نمی گردد و تنها جماع کنیزک و خر را می نگرد پس خود نیز دچار شهوت می شود و به بهانه ای کنیزک را از خانه بیرون می فرستد تا با خر خود آن نماید که کنیزک می نمود.اما از آنجا که در این کار همچون کنیزک علم کامل نداشت از کدو بهره ای نمی جوید و با اولین تماس خر، خاتون هلاک می شود و روده های خاتون از شدت عمل بیرون می ریزد و حال اما پیام مولانا از بیان این داستان چه می تواند باشد؟ این داستان نیزهمچون دیگر داستانهای مثنوی سرشار از نکات زیبا و در خور شنیدن است. در حقیقت مولوی می خواهد انسان را از خطراتی که علم ناقص می تواند داشته باشد آگاه سازد و اینکه انسان یا نباید حقیقتی را بداند و یا آنکه آنرا بطور کامل بیاموزد که در غیر اینصورت چونان خاتون باید به هلاکت خویش تن در دهد. خاتون،اگر چه صحنه ی جماع خر و کنیزک را مشاهده نمود اما بدلیل توجه نکردن به جزییات نتوانست بر عمل ،وقوف کامل یابد و در واقع به علم ناقصی از آن دست یافت که سرانجام به هلاکت او انجامید.
اما داستان مولانا به شرح ذیل است:
این كنیزك داستان ما چون از زنان باهوش روزگار خویش بود قبل از اولین جماع با خر به این نكته ظریف توجه كرده بود كه چون كیـ… بدان درشتی در او فرو رود از آن سوی ما تحتش بیرون خواهد زد كزان رو بود كه حیلتی اختیار كرد پس كدویی بیاورد و در كیـ… خر فرو كرد تا آن قسمت كه فرو میرود از اندازه نگزرد .
یك كدویی بود حیلت ساز او
در ذكر كردی پی اندازه او
در ذكر كردی كدو را آن عجوز
تا رود نیم ذكر وقت سپوز
گر همه كیـ… خر اندر وی رود
آن رحم وان روده ها پاره شود
خر داستان ما به گاییدن استاد گشت اما از آن رو كه علما گفته اند گاییدن زیاد از طول عمر میكاهد و بر ضعف جسم می افزاید خر لاغر گشت و خاتون ( خانم خانه ) به لاغری او شك كرد و در پی آن گشت تا بداند علت چیست .
خر همی شد لاغر و خاتون او
مانده عاجز كز چه شد این خر چو مو
پس به كنكاش و جستجو پرداخت و خر را میپایید تا علت این حالت بداند پس چون مشهور است كه جوینده یابنده است پس از چندی موفق شد كنیزك را در زیر خر از پشت در رویت كند و عجبا كه دید خر چنان كنیزك را میگاید كه مردان زنان را .
از شكاف در بدید آن حال را
بس عجب آمد از آن آن زال را
خر همی گاید كنیزك را چنان
كه تو میگویی كه مردان با زنان
پس چون این حال شهوت انگیز را بدید و از آن رو كه ندید بدید بود و به عمرش فیلم سوپر ندیده بود شهوت بر او غلبه كرد و با خود گفت این خر كه در این كار استاد گشته و این چنین لذتی میسر است پس من از كنیزك اولاترم زانكه خر از برای من میباشد و اگر بخواهد بگاید اول من .
در حسدشد گفت چون این ممكن است
پس نه اولاتر كه خرملك من است
خاتون كه شهوت بر او غلبه كرده بود در پی دفع شهوت با خر بر آمد پس چاره آن دید كه خود را به ندیدن این ماجرای بزند و به بهانه ای كنیزك را صدا كند و او را پی كاری فرستاد تا خانه خالی شود و خاتون با خر عشق براند . پس كنیزك را از پشت در صدا كرد كه بیا با تو كار دارم . كنیزك صدای خاتون چون شنید ملول از به پایان نبردن آن حال به ناچار سریع از زیر خر بیرون جست و كدو را از كیـ… خر بیرون كرد و در گوشه ای پنهان نمود و سپس به سمت خاتون رفت تا چه فرمان دهد . پس خاتون به او فرمان داد تا در پی چند كار به بیرون از خانه رود و كارها چنان تعیین كرد تا كنیزك به زودی بر نگردد . كنیزك بیرون از خانه چو رفت خاتون با شادی به سوی خر رفت كه خانه خالی كرده بود و شهوت مرتب بر او فزونی می یافت و در نظرش لحظه ای به از این در عالم نبود و تمام خواستش در آن لحظه در كیـ… آن خر خلاصه میشد تو گویی كه كیـ… آلن دولن است .
میل شهوت كر كند دل را و كور
تا نماید خر ، چو یوسف نار و نور
خاتون شهوت پیشه نادان كنیزك را در زیر خر دیده بود از كدو قافل بود پس همانگونه كه دید بود در زیر خر بخفت و كیـ… خر در خود بكرد و خر چو گاییدن آغاز كرد از عظمت آن كیـ… آتشی در نهاد خاتون فكند
در فرو بست آن زن و خر را كشید
شادمانه لاجرم كیفر چشید
در میان خانه آوردش كشان
خفت اندر زیر آن خر آنچنان
زان سپس كیـ… خر اندر وی سپوخت
آتشی از كیـ… خر در وی فروخت
كیـ… را خر چون پی خاتون فشرد
تا به خایه گشته و خاتون بمرد
آری كیـ… بدان بزرگی در خاتون فرو رفت و رحم و روده او را پاره كرد و خاتون در دم جان بداد و صحن خانه از آن حال پر ز خون گشت
چون ندانی دانش آهنگری
كون تو سوزد چو آنجا بگزری
و آری یكی دیگر از زنان جهان نیز شهید راه كیـ… شد و زان بدتر شهید كیـ… خر.
كار بی استاد خواهی ساختن
جاهلانه جان بخواهی باختن
زاهر صنعت بدیدی زوستاد
اوستادی برگرفتی شاد شاد
گر روی در كوره آهنگری
كون تو سوزد چو آنجا بگزری
كیـ… دیدی هم چو شهد و چون خبیص
آن كدو را چون ندیدی ای حریص
مرگ بد با صد فضیحت ای پسر
تو شهیدی دیده ای از كی.؟ خر؟