فاکتور ارزشگذاری سنگهای قیمتی شماره یک؛ رنگ عامل اصلی است!
در علم رنگ، سه بعد برای رنگ وجود دارد:
- رنگ (قرمز، سبز، آبی و غیره)
- اشباع (شدت یا غنای یک رنگ)
- تن (روشنی یا تیرگی).
با این حال، هنگام ارزیابی رنگ جواهرات رنگی، جنبه دیگری نیز وجود دارد: یکنواختی رنگ. چشم ما هفت رنگ رنگین کمان را میبیند: قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نارنجی و بنفش. هر یک از این رنگها از پرتوهای نور ساخته شده است، هر کدام با سرعتهای مختلف با طول موجهای مختلف حرکت میکنند. هنگامی که تمام رنگهای فوق ترکیب میشوند، ما آن را به عنوان نور سفید میبینیم. هنگامی که نور سفید وارد گوهر رنگی میشود، بخشی از نور جذب میشود. به عنوان مثال، اگر گوهری همه رنگها را به جز آبی جذب کند، تنها آبی قابل مشاهده خواهد بود، و گوهر را به عنوان آبی میبینیم.
رنگ بهینه
محدوده رنگ بهینه (ترکیبی از رنگ، اشباع و تن) برای هر جواهر متفاوت است و برای بسیاری از سنگهای موجود، رنگ بهینه ممکن است کمیاب باشد (به شکل 1-02 نگاه کنید).
رنگهای مات معمولا ارزش کمتری دارند. با این حال، تورمالین آبی-سبز (یا نعناعی) مات افغانستان / پاکستان قیمتهای بالایی دارند که بسیار بالاتر ازهمتایان اشباع شده از همان مکان است.
جواهرات با اشباع کمتر
برخی از خردهفروشان دریافتهاند که مشتریان سنگ کمتر اشباع شده را ترجیح میدهند زیرا آنها براق تر به نظر میرسند و درخشش بیشتری دارند. بنابراین، جواهرات کمتر اشباع ممکن است سریعتر از جواهر اشباع (و گران) فروخته شوند. از دیدگاه جواهرسازان، گردش مالی موجودی بسیار مهم است و میتواند در طول زمان سود بیشتری کسب شود. به همین دلیل، برخی از خردهفروشان ترجیح میدهند از جواهرات با اشباع کمتر در طرحهای خود استفاده کنند تا بتوانند به این مشتری پاسخگو باشند.
هر توزیع ناهموار رنگ در یک سنگ قیمتی، منطقهبندی رنگ نامیده میشود. منطقهبندی رنگ رویه منحنی ارزش دارد.از آنجا که یکنواختی رنگ یکی از نشانهای سنگهای قیمتی است، افزایش منطقهبندی رنگ اغلب منفی تلقی میشود. برای مشاهده بهتر منطقهبندی رنگ، سنگها را روی یک تکه کاغذ سفید قرار دهید و به دنبال رنگبندی ناهموار بگردید. شما احتمالا این را در برخی از جواهرات مانند پریدات یا توپوز مشاهده نخواهید کرد.
برای بسیاری از جواهرات رنگی، کشور مبدأ یا محل معدن، تاثیر زیادی بر ارزش دارد
به عنوان مثال، این امر برای یاقوت پردازش نشده آبی تیره از کشمیر درست تر است که ارزش بسیار بیشتری نسبت به یاقوت کبود مشابه دیگر دارد.
برای گردآوریکنندگان کریستالها، “الماس هرکیمر” یک نام عمومی برای یک کریستال کوارتز دوقلو است که در منطقه هرکمیر کانتی و دره رودخانه موهاک در نیویورک کشف شده است. در بازار جواهر مدرن، نام تجاری برای نشان دادن سنگهای قیمتی خاص و یا ظاهر نمایی از مکانهای خاص جغرافیایی استفاده میشود. نامها نیز همانند اندازه نامعلوم و غنی هستند: تورمالین پارابیا، مروارید بیوا، زمرد سانداوانا، یاقوت استرالیا، “برمه” و رابی موگاک.نامها حتی زمانی که مکانهای قابل توجهی مطرح باشند، به کار میروند.
اندازه، که شامل وزن و قطر رویه بالا از هر نوع ماده جواهر است، به طور مستقیم به ارزش مربوط میشود
وقتی اندازه آن تا حد تقاضای بالا افزایش مییابد، قیمت هر قیراط افزایش مییابد.
بعضی از سنگهای قیمتی به ندرت در بالای چند قیراط دیده میشوند (مثلا بنیتویت)، در حالی که برخی دیگر (مانند کوارتز و تاپس) میتوانند هزاران
قیراط وزن داشته باشند.
وضوح یک عامل ارزش مهم است زیرا سنگهای قیمتی براق میشوند و رنگ خود را به شیوههای جالبی نشان میدهند. اگر نقائصی وجود داشته باشد که باعث توقف پرتو نور میشود، جواهر کمتر جالب خواهد بود. از این رو یک منحنی ارزش مربوط به وضوح وجود دارد که برای هر نوع جواهر نیز صادق است
اشکال خاص، اغلب همراه با سبکهای برش خاص، امروزه محبوبتر هستند، زیرا آنها با طرحهای جواهرات فعلی بهتر عمل میکنند. اشکال دیگر سخت است که به فروش برسد زیرا تعداد کمی به آنها مایل هستند، یا تنها در چند طرح کار میکنند. به عنوان مثال، شکلهای گلابی به ندرت برای هر چیزی غیر از آویز و گوشواره فروخته میشود، که این امر بازار آنها را محدود میکند. خلاقیت طراح میتواند با ایجاد یک تجدید نظر منحصر به فرد برای یک شکل که معمولا اجتناب میشود، به فروش اشکال خاص کمک میکند.