سگی که آن گوشه دارد راحت نفس میکشد،
پیرمردی که نیاز نیست جوان باشد تا از فشار زیاد جمعیت وارد اتوبوس شود،
مردانی که باشرافت فرض شده اند تا اتوبوس مختلط باشد،
وزنانی که میتوانند به مردان اعتماد کنند،
همگی مدیون کتابیست که در دست آن جوان است.

پادشاهی را وزیری عاقل بود كه از وزارت دست برداشت! پادشاه از دگر وزیران پرسید …