چه بخواهید یا نه ریسک کردن در ذهن شما تاثیر گذار است. یکی از مهمترین فاکتورها در بدست آوردن و تکمیل طرز فکرصحیح معامله گری این است که بادقت میزان رسیکی که در هر معامله متحمل میشوید را مدیریت کنید. ریسک کردن بیش از حد تحملتان ،از همان شروع معامله ذهن شما را آلوده میکند و این آلودگی به دیگر جنبه های معامله گری نیز سرایت خواهد کرد. و این شما را بیش از حد احساساتی میکند و حواس و اعصاب شما را پیوسته بیش از حد درگیر معامله میکند.
در صورتی که شما خود را بیش از حد درگیر معامله و تحلیل کنید، بیش از اندازه درگیر احساسات شوید احتمال اینکه بتوانید معامله ی موفقی را تجربه کنید کم میشود . دلیل اینکه شما بیش از حد توجه و حساسیت به خرج میدهید، این است که شما ریسک زیادی را متحمل شده اید. همبستگی زیادی وجود دارد بین اینکه چقدر ریسک میکنید و چقدر احساساتی میشوید. و حتما میدانید که احساساتی شدن چطور موجب از دست رفتن سرمایه تان میشود.
راه حل این است که معاملات خود را با حجم کم شروع کنید و میزانی که برای ریسک کردن راحت هستید را پیدا کنید . در این معالات شما دچار غلبه احساسات نمیشوید. با حجم خیلی کم شروع کنید که نخواهید مرتبا به شکست و از دست رفتن سرمایه تان فکرکنید. در غیر اینصورت شما به چارت ها مثل چسب میچسبید و احتمالا خواب شبتان را از دست میدهید. اگر به این حالت دچار شدید بدانید که راه را اشتباه آمده اید و باید به نقطه اول بازگردید و میزان ریسکتان را کاهش دهید.
روشن است که ریسک پذیری هر فرد بسته به شرایط مالی، مهارت و تجربه و … با فرد دیگر متفاوت است. شاید کمی زمان ببرد که حد راحتی(sweet spot) خود را بیابید.
معقول کردن سطح انتظارات و توقع خود از بازار
معمولامعامله گران مبتدی با توقعات نادرست و غیر واقعی وارد مارکت میشوند. توقع نادرست راجب به مدت زمانیکه طول میکشد تا معامه گری را درست یاد بگیرند، چقدر زمان میبرد تا مستمرا سود کنند یا حتی تا چه اندازه قرار هست که معامله موفق داشته باشند.
زمانیکه شما با ذهنی مملو از انتظارات غیرواقعی شروع میکنید در خقیقت خود را برای صدمات روحی آماده کرده اید.
بسیاری از افراد مبتدی بدنبال این هستند که همه ی معاملاتشان را یه معامله موفق بدل کنند در صورتیکه باید خاطرنشان کنم که بهترین و کارا ترین استراتژی های معامله گری تضمین کننده 60% معاملات موفق هستند (حتی کمتر ، تازه در صورت اجرای صحیح استراتژی).
این به این معنی است که شما در 40% بقیه معاملاتتان شکست راتجربه خواهید کرد و شما ازاول نمیدانید که کدام معامله منتج به شکست خواهد شد یا پیروزی.
با آماری که راجب درصد تعداد معاملات درست دادم، جای تعجب نیست که برخی معامله گران آماتور صبر و نظم و تقید خود را نسبت به استراتژی از دست بدهند و مبتلا به over-trading شوند و مسیری را شروع میکنند که در نهایت منجر به از دست رفتن حسابشان میشود.
نهایتا شما میبایست تمام جنبه های احساسی خود را برای معامله کنار بگذارید . همراه با مدیریت ریسک که پیش تر صحبت کردیم، در کنار انتظارات درست از بازار شما میتوانید به کنترل کردن احساسات خود کمک کنید.
سادگی استراتژی
انسان ذاتا تمایل به موضوعات پیچیده دارد تا جاییکه موضوعاتی را که نیاز به برخورد ساده دارند را خواسته یا ناخواسته پیچیده میکند. زمانیکه شما دارای یک استراتژی بسیار پیچیده و بهم ریخته هستید احتمالا این اولین موردی است که شما را برای داشتن طرز فکرغلط سوق میدهد . در این مواقع حیاتی است که شما در استراتژی خود تجدید نظرکنید و ذهن خود را پاک و خلوت کنید و از استراتژی های ساده استفاده کنید.
بهترین و موثرترین راه برای تحلیل چارت، تشخیص صحیح روند و محدوده های احتمالی حمایت و مقاومت است. البته این سخت ترین بخش معامله نیست. سخت ترین بخش های یک معامله شامل مدیریت سرمایه و ریسک، روانشناسی معامله، نحوه برخورد با سود و مدیریت معامله است، که اگر شما دارای یک چارچوب ذهنی شلوغ باشید قطعا محصول یک استراتژی شلوغ و پیچیده خواهد بود و این مراحل سخت، بیش از پیش سخت خواهند شد.
در نهایت اگر شما میزان ریسکی که با آن راحت هستید را بیابید و بدون داشتن توقعات نادرست و با استراتژی ساده ولی مفید وارد مارکت شوید گام اساسی را برای داشتن و حفظ طرز فکر درست برداشته اید.
دکتر حشمدار